عمر

با خودم میگم شاید سه ماه شاید دوماه دیگه نگاه می کنم به پشت سرم و میگم این روزا بهترین روزای عمرم بودن و قدرشونو ندونستم
یا اینکه برمیگردم نگاه میکنم و میگم: وای چه روزای سختی بودن، خوب شد تموم شدن...
یا کس دیگه ای جای من داره می نویسه که آره چه روزهایی داشت این روزها ....
یعنی میخوام بگم که اینقدر نمیدونم وضعیت الانم چیه، کجا واستادم، چی کار دارم میکنم، چه تصمیمایی دارم میگیرم.
یعنی میخوام بگم اینقدر پریشونم، گمم، گیجم.
نه داغونم
این بهترین تعریفه

هیچ نظری موجود نیست: