و خدایی که اون بالاست


اینبار که هواپیما سوار شدید بشینید کنار پنجره و خوب اون پائین مائینهارو دید بزنید !
بعد حتما می فهمید که چرا ما آدمای بد بخت بیچاره هرچی زار می زنیم و عر می زنیم خدا گوشش بدهکار نیست ! وقتی که از اون بالا دارید زمین رو دید می زنید ببینید که چقدر همه چیزهای گنده چقدر کوچک هست و چیزهای کوچک هم که اصلا به چشم نمی آید !
نمی دونم شاید هم اینکارو کرده باشید و دیده باشید که همه چیز چقدر کوچولو و مسخره هست و چقدر شکل اون لگوهای اسباب بازی هست ، و آدم همینجوری ویرش میگیره یهو اون رودخونه رو برداره بیاره بگذاره وسط شهر و درختهارو بگذاره اون کنار و خیابونهارو هی پیچ در پیچ کنه !
راستی شما می دونید چرا  توی همه‌ی قصه‌ها و افسانه‌ها خدا را توی آسمان‌ها جا داده‌‌اند؟ اصلا اون اولین نفری که به آسمون نگاه کرد و گفت خدا کی بوده ؟ همه بد بختی ما از اون همون آدمه هست که خدا رو یکهو برد اون بالا ها که دست هیچ کس بهش نرسه .
همینه دیگه خدا اون بالاس و حتما همه  ما را لگو می‌بیند و دستش را حتما زده  زیر چانه‌اش و هر لحظه یه فکر جدید میاد سراغش یک هو اینو برمی داره و دور میندازه و یکی دیگه میاره و یکهو سیل راه میندازه همه رو می شوره و می بره پی کارش و خلاصه هر غرو غنبیلی که بلده دیگه !
آره همه بدبختی ما اینه که خدارو بردیم اون بالا نشوندیم  کاش همیشه می‌گفتند جایی همین پایین تو همین کوچه پس کوچه ها و خونه ها و آپارتمانها یه جایی هست  ما نمی دونیم ولی روی همین زمین لعنتی هست و قاطی ماها داره وول میخوره ...


۴ نظر:

نازنین گفت...

صبح بخیر ! آره راس میگی ها همه بدبختی ما از ایه که خدا اون بالاس

نوشابه گفت...

قشنگ بود خیلی خیلی

azadeh گفت...

xeili xob gofti
are xoda ro bayad avord pish xodemon

نسرین گفت...

سیاست رو بذار کنار داستان نویسی کن. استعدادت تو این زمینه بیشتره