اینجوریاس


ته دیگ رو کلا دوست دارم هم خودشو که می خورمش هم این وبلاگمو که ظاهرا فقط خودمو چند تا دیگه از دوستام میخونیمش چقدر باحاله با اطمینان کافی مینویسی و از تهديدايی که در گفتنی ها هست و خلاصه تو فاشیستی و .... و یا اگه اونجوری که من ميخوام ننويسی نميام بخونمت! خبری نيست.،از کامنتايی که به طرز فکرت،توهين ميکنه خبری نيست،همه هم عاشقت ميشن!آدم بايد خيلی احمق باشه خاطره ننويسه... واقعا ها از امروز می خوام برم تو مکتب نیک آهنگ کوثری نوشتن و همین روزها اینجا جشن پنج هزارمین پستمو میگیرم از الان مطالبتون رو آماده کنید ، به زودی منم حال نیکان رو میگیرم !
راستی ا مروز ساعت ۸ بيدار شدم چون ديشب زود خوابيده بودم،شير گرم کردم و خوردم بعد اومدم آنلاين، نگفتم براتون بالاخره رفتم یه لب تاپ نو خریدم از شر اون قبلی راحت شد بعد دوست جونم که شما نميدونين کيه زنگ زد و راجع به اون مساله باهاش حرف زدم..الهی فداش شم که چه نازه. عزيزم ميدونم که داری اينجا رو ميخونی بوووووووووووس امروز هوا يه کم خنک تر شده و من لباس سفيدمو پوشيدم. فردا با یکی قرار دارم ، پریروز هم یه طرح کشیدم برای فلان جا تو راه کار تا خونه از یه ماشینه که داشت رد می شد عکس گرفتم فردا آپلودش می کنم میگذارم اینجا ببینید . کلاغه غار غار ! راستی من نميدونم اين وی لی یام چرا وبلاگشو دير دير آپديت ميکنه يه خبر خوبم دارم سامانتافاکس ميخواد يه قرار وبلاگی بذاره پریروزها خانم آنه که زن همسایه بغلیمون هست درحالی که داشت از جلوی پنجره ما رد می شد به جنبش فمنیست ها فحش داد ! آخ جون زنهای جهان بازم شکست خوردند . تازه اینکه چیزی نیست دیروز داشتم از سوپر مارکت محله مون صابون می خریدم فروشنده که یه کانادایی اصیل بود به هر چی گی هست فحش داد اینم برای همه گی ها حالشونو بد گرفت .این شکست سختیه ها نه ؟ خب من ديگه برم بخوابم خیلی خسته ام فعلا بای همتونو ...

۳ نظر:

ناشناس گفت...

مشکلت ظاهرا بغرنج نیست میتونی بری دکتر مطمنم زود خوب میشی قرصاتو خوردی ؟ باشه دیگه وقت خوابته زود برو بخواب

ناشناس گفت...

سلام آقای ابراهیمی ما عادت کردیم همیشه شمارا اخمو و با مسال جدید ببینیم اینجا یه جورایی خیلی باحاله دمتون گرم

ناشناس گفت...

akhesish tah deig dige nemikhoram